نعلــــــین سایبری

من فرزند دلیلم ... بپرس تا بگویم ... پاسخگویی به شبهات روز

من فرزند دلیلم ... بپرس تا بگویم ... پاسخگویی به شبهات روز

نعلــــــین سایبری

آیا نیازهایم را خوب می شناسم؟!

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

کویر قلب

شب نزول مثالی لطف و احسان بود
میان عرش و زمین جبرئیل حیران بود
میان شهر پیمبر که نور باران بود
به نام ساقی کوثر ملک غزل خوان بود
خدا به دست نبی ساغر و سبو می داد
سه باده از می کوثر به دست او می داد

بگو به مریم عذرا که سرورش آمد
دهید مژده به ساقی که کوثرش آمد
دلیل خلق علی و پیمبرش آمد
چه ذوق کرده محمد که مادرش آمد
رسیده سیب بهشتی شاخه طوبی
رسیده حضرت خورشید، مادرم زهرا

رسیده تا که کند مادری برای دلم
گرفته زیر پر و بال خود هوای دلم
به خشت خشت محبت کند بنای دلم
شده است کعبه دلم، او شده خدای دلم
رسیده است و مسیر دعا عوض شده است
طریق سجده ما بر خدا عوض شده است

من از تبار جنونم شما همان لیلا
به عشق روی شما آمدم به این دنیا
کلاس اول عشقم، صدا کشی و هجا
نوشتم آب، بابا، علی، حسن، زهرا
نوشته ام همه عاشقی است نام حسین
تو لطف کردی و من هم شدم غلام حسین

قبول می کنی آیا مرا به فرزندی؟
به روی این پسرت مادرم نمی خندی؟
گدای تو شده ام؛ شغل آبرومندی
دوباره قصه سائل، عجب گلوبندی
دراز سمت شما دست خالی دنیا
خدای مرحمت بر اهالی دنیا

کویر قلب من از مهر تو غزل خیز است
دلم به گوشه چادر نمازت آویز است
و کوچه های دو چشمم ز اشک لبریز است
بگیر جان مرا گرچه پست و ناچیز است
به جای آن، شب جمعه به کربلا ببرم
دلم بهانه گرفته، تو را خدا ببرم

محسن حنیفی

شهدای مسجد غدیر

داغی که عزایمان را تکمیل کرد

توی راه بودم که رادیو خبر عروج علی خلیلی را اعلام کرد و خیلی متاثر شدم. جریان ناهیان منکر را دنبال میکردم. آقای فروزش، موسوی،خلیلی و یک روحانی که در بازار تهران چاقو خورده بود چهارنفری بودند که آمار داشتم.
امروز داغی بر غمهایمان اضافه شد وعزایمان را تکمیل کرد.
داغی که قلبمان را آزرده، انسداد روده علی خلیلی نیست، نابودی حنجره اش نیست، ذره ذره آب شدن و رنج و درد کشیدن در مقابل مادرش نیست. علی جان! شهادتت مبارک
تو می دانی کدام غم را می گویم.
همانی که بیشتر تورا آزرده بود و گفتی رهبرت هم از آن خون دل می خورد. آقایی که میخاست برای خرج عملت کمک کند و گفته بود:توراچه به این کارها پسر؟ به توچه ربطی داشت؟ و...

این همان داغ عظمایی است که باید در سوگش گریست.
پولی که از جیب آن آقا برای کمک بیاید از شراب نجس تر و از سه هزارمیلیارد حرام تر است.